عشق و دل نوشته
جدیدترین مطالب
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان عشق و دل نوشته و آدرس asemanabrii.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





کاش دفتر خاطراتم چراغ جادو بود تا هروقت از سر دلتنگی به رویش دست می ‌کشیدم ، تو از درونش با آرزوی من بیرون می آمدی …


ادامه مطلب
[ دو شنبه 28 مرداد 1392برچسب:, ] [ 2:22 ] [ حسین ]

یادش بخیر وقتی مریض میشدیم و پزشک ازمون میپرسید بیماریت چیه ؟ منتظر مادرمون میشدیم و همیشه جواب دادن رو به اون میسپردیم چرا که میدونستیم مادر همون احساسی رو داره که ما داریم حتی از خودمون بیشتر دردمون رو احساس میکرد !!!


ادامه مطلب
[ دو شنبه 28 مرداد 1392برچسب:, ] [ 2:20 ] [ حسین ]

Hello ، امیدوارم حالتون Good باشه Dear Friends من !!! (ما هم بلدیم)
چندتا از دوستان اس ام اس انگلیسی خواسته بودن که گفتم تا یادم نرفته تقدیمشون کنم ؛ امیدوارم خوشتون بیاد !


ادامه مطلب
[ دو شنبه 28 مرداد 1392برچسب:, ] [ 2:16 ] [ حسین ]

جهانگردی به دهکده ای رفت تا زاهد معروفی را زیارت کند ولی دید که زاهد در اتاقی ساده زندگی می کند. اتاق پر از کتاب بود و غیر از آن فقط میز و نیمکتی دیده میشد.
جهانگرد پرسید : لوازم منزلتان کجاست ؟
زاهد گفت : مال تو کجاست ؟
جهانگرد گفت : من اینجا مسافرم !
زاهد گفت : من هم …

.
.
صیادى گنجشکى گرفت ، گنجشک گفت : مرا چکار خواهى کرد ؟ گفت بکشم و بخورم. گفت : از خوردن من چیزى حاصل تو نخواهد شد ولی اگر مرا رها کنى سه سخن به تو می آموزم که برای تو بهتر از خوردن من است. صیاد گفت : بگو. گنجشک گفت : یک سخن در دست تو بگویم و یکى آنوقت که مرا رها کنى و یکى آنوقت که بر کوه نشینم !!!
صیاد گفت : اولی را بگو. گنجشک گفت : هرچه از دست تو رفت برای آن حسرت مخور ؛ پس صیاد او را رها کرد و بر درخت نشست و گفت : محال را هرگز باور مکن ، پرید و بر سر کوه نشست و گفت : اى بدبخت اگر مرا می کشتى اندر شکم من دو دانه مروارید بود هر یکى بیست مثقال که توانگر مى شدى و هرگز درویشى به تو نمی رسید …
صیاد انگشت در دندان گرفت و دریغ و حسرت خورد و گفت باز از سومی بگو ؛ گنجشک گفت : تو آن دو سخن را فراموش کردى ، سومی را میخواهی چکار ؟ به تو گفتم برای گذشته اندوه مخور و محال را باور مکن ، بدان که پر و بال و گوشت من ده مثقال نیست آنوقت چگونه در شکم من دو مروارید چهل مثقال وجود دارد و اگر هم بود حالا که از دست تو رفته ، غم خوردن چه فایده ؟
گنجشک این سخن گفت و پرید و این مَثَل براى آن گفته میشود که چون طمع پدید آید ، همه محالات باور شود !
.
.
سرهنگ ساندرس یک روز در منزل نشسته بود که در این میان نوه اش آمد و گفت : بابابزرگ این ماه برایم یک دوچرخه میخری ؟
او نوه اش را خیلی دوست میداشت ، گفت : حتما عزیزم ! حساب کرد ماهی ۵۰۰دلار حقوق بازنشستگی میگیرد و حتی در مخارج خانه هم می ماند پس شروع کرد به خواندن کتاب های موفقیت ؛ در یکی از بندهای یک کتاب نوشته بود : قابلیت هایتان را روی کاغذ بنویسید …
او شروع کرد به نوشتن تا اینکه دوباره نوه اش آمد و گفت : بابا بزرگ داری چه کار می کنی ؟ پدربزرگ گفت : دارم کارهایی که بلدم را مینویسم ! پسرک گفت : بابابزرگ بنویس مرغ های خوشمزه هم درست می کنی !!! درست بود ؛ پیرمرد پودرهایی را درست میکرد که وقتی به مرغ ها میزد مزه مرغ ها شگفت انگیز میشد …
او راهش را پیدا کرد ، پودر مرغ را برای فروش نزد اولین رستوران برد اما صاحب آنجا قبول نکرد ، دومین رستوران نه ، سومین رستوران نه ، او به ۶۲۳رستوران مراجعه کرد و ششصد و بیست و چهارمین رستوران حاضر شد از پودر مرغ سرهنگ ساندرس استفاده کند !!!
امروزه کارخانه پودر مرغ کنتاکی در ۱۲۴ کشور دنیا نمایندگی دارد …
اگر در آمریکا کسی بخواهد تصویر سرهنگ ساندرس و پودر مرغ کنتاکی را بالای درب رستورانش نصب کند باید ۵۰هزار دلار به این شرکت پرداخت کند !!!
.
.
روزی گاندی با قطار در حال مسافرت بود که به علت بی توجهی ، یک لنگه از کفش های نو او که به تازگی خریده بود از قطار بیرون افتاد ؛ مسافران دیگر برای او تاسف خوردند ولی گاندی بلافاصله لنگه دیگر کفشش را هم به بیرون انداخت ! همه با تعجب به او نگاه کردند اما او با لبخندی رضایت بخش گفت : یک لنگه کفش نو برایم بی مصرف است ولی اگر کسی یک جفت کفش نو پیدا کند مطمئنا خیلی خوشحال خواهد شد !
خوشبختی یگانه چیزی است که می توانیم بی آنکه خود داشته باشیم ، دیگران را از آن برخوردار کنیم …

[ دو شنبه 28 مرداد 1392برچسب:, ] [ 2:15 ] [ حسین ]

ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﻬﻢ ﻣﯿﮕﻔﺖ : ﺯﻧﺪﮔﯿﻤﯽ …
ﻭﻗﺘﯽ ﺭﻓﺖ ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺘﻢ : ﻣﮕﻪ ﻣﻦ ﺯﻧﺪﮔﯿﺖ ﻧﺒﻮﺩﻡ ؟
ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ : ﺁﺩﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﻋﺸﻘﺶ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﯿﺶ ﺑﮕﺬﺭﻩ !


ادامه مطلب
[ دو شنبه 28 مرداد 1392برچسب:, ] [ 2:10 ] [ حسین ]

تنهایی یعنی دل هیچکس سایز دلت نیست !

اگه جملات عاشقانه تنهایی میخوای ادامه بده...


ادامه مطلب
[ دو شنبه 28 مرداد 1392برچسب:, ] [ 1:56 ] [ حسین ]

اینم یه انشای پر محتوای ایرانی

[ دو شنبه 28 مرداد 1392برچسب:, ] [ 1:50 ] [ حسین ]

خدمتی که مرغ با تخمش به جامعه ی مجردین کرد، الکساندر فلمینگ با پنی سیلینش نکرد

[ دو شنبه 28 مرداد 1392برچسب:, ] [ 1:48 ] [ حسین ]

میگن تو شیراز شانس "ده بار " در خونه ی آدم رو میزنه ولی کیـه که در رو باز کنه

[ دو شنبه 28 مرداد 1392برچسب:, ] [ 1:47 ] [ حسین ]

به کسانی که به شما حسودی میکنند احترام بگذارید ! زیرا اینها کسانی هستند که از صمیم قلب معتقدند شما بهتر از آنانید

[ دو شنبه 28 مرداد 1392برچسب:, ] [ 1:46 ] [ حسین ]
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 22 صفحه بعد
درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آرشیو مطالب
امکانات وب
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 15
بازدید دیروز : 40
بازدید هفته : 222
بازدید ماه : 208
بازدید کل : 72941
تعداد مطالب : 211
تعداد نظرات : 11
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


فال حافظ