عشق و دل نوشته | ||
|
امروز داشتم تو پاساژ راه ميرفتم كه يهو خوردم به يه نفر و اون افتاد زمين سريع رفتم بلندش كردم گفتم واقعا عذرخواهي ميكنم و وقتي دستشو گرفتم ديدم طرف از اين مجسمه هاي مانكني هست كه جلو مغازه ميذا رن. اطرافمو كه نگاه كردم ديدم يه يارو داره بهم نگاه مي كنه و يه لبخند تمسخر هم رو لباشه. بهش گفتم خنده داره؟؟؟؟ من فكر كردم آدم! يارو چيزي نگفت ، خوب كه دقت كردم ديدم همونم يه مانكن ديگه است نظرات شما عزیزان: |
|
[ طراحي : قالب سبز ] [ Weblog Themes By : GreenSkin.ir ] |